Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4769 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quicquid plantatur solo , solo cedit
U
منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
realty
U
دارایی غیرمنقول و نمائات و منضمات ان
vesture
U
منافع و نمائات زمین
accessory
U
منضمات
attachments
U
منضمات
fixture
U
منضمات ملک طلق
accession
U
نمائات
emblements
U
نمائات
accessory
U
نمائات و نتایج
attachments
U
نمائات متصل
accessories
U
نمائات منفصل
usufruct
U
حق استفاده از عین و نمائات
separable accretions and benefits
U
نمائات و منافع منفصله
paraphernalia
U
دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
original and derivative estate
U
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
the profits and accretions which are an
U
منافع و نمائات متصله مال
dependent
U
متعلق
anaclitic
U
متعلق به
appurtenant
U
متعلق
thereof=of that
U
متعلق به ان
thereof
U
متعلق به ان
hereof
U
متعلق باین
therof
U
متعلق بان
heraldic
U
متعلق به منادی
bridal
U
متعلق بعروس
hypnic
U
متعلق بخواب
conventual
U
متعلق بخانقاه
subscriber's line
U
خط متعلق به مشترک
hempen
U
متعلق به شاهدانه
our
U
متعلق بما
arcadian
U
متعلق به ارکاد
adamic
U
متعلق به ادم
alary
U
متعلق به بال
chromic
U
متعلق به کرومیوم
attached
U
مربوط متعلق
my
U
متعلق بمن
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
eolithic
U
متعلق به اغاز عصرسنگ
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
government owned industries
U
صنایع متعلق بدولت
oversea
U
متعلق بماوراء دریاها
ci devant
U
متعلق بدوره سابق
acromial
U
متعلق بنوک شانه
archiepiscopal
U
متعلق به اسقف بزرگ
It belongs to him personally.
U
متعلق بشخص اوست
then
U
متعلق بان زمان
non-human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
epigraphic
U
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
stablemate
U
اسب مسابقه متعلق به یک گروه
alar
U
متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
epigraphical
U
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
hostile
U
متعلق به دشمن خصومت امیز
non human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
proprietary
U
متعلق به ملاک وابسته به مالک
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
this house belong tome
U
این خانه متعلق بمن است
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
domain
U
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domains
U
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
private
U
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
libraries
U
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
U
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
privates
U
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
transmarine
U
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
extra atmospheric
U
متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
commonest
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
common
U
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
preatorian
U
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain stores
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
encipher
U
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
kame
U
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
neotropical
U
متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
Medici Mamluk rug
U
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
individuals
U
منحصر بفرد متعلق بفرد
pertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
your
U
مربوط به شما متعلق به شما
pertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
individual
U
منحصر بفرد متعلق بفرد
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grass roots
U
کف زمین
grazed
U
زمین
graze
U
زمین
grazes
U
زمین
fielded
U
زمین
soiling
U
زمین
norland
U
زمین
rooter
U
زمین کن
domains
U
زمین
geodetically
U
زمین
acres
U
زمین
domain
U
زمین
land n
U
زمین
lackland
U
بی زمین
fields
U
زمین
earthing
U
زمین
acre
U
زمین
globe
U
زمین
terrain
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
globes
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
ground line
U
خط زمین
real estate
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
cinder track
U
زمین دو
ground
U
: زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
ground
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
land
U
زمین
field
U
زمین
earth
U
زمین
soil
U
زمین
tellus
U
زمین
this earthly round
U
زمین
soils
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
ground
U
زمین
earths
U
زمین
earth terminal
U
ترمینال زمین
earth socket
پریز زمین
earth science
U
زمین شناسی
earth excavating
U
حفاری زمین
difficult terrain
U
زمین دو عارضه
geotherm
U
همدمای زمین
geoisotherm
U
همدمای زمین
downfield
U
زمین حریف
geoid
U
زمین دیسه
drill harrow
U
زمین صاف کن
field of play
U
زمین بازی
earth crust
U
پوسته زمین
earth current
U
برق زمین
geoid
U
زمین وار
Recent search history
Forum search
2
میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1
چندمین
2
معنی اسم تیتان چیست؟
1
این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
1
من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0
coopling
0
او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4
چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4
چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com